و شناخت و معرفتش متکی به قرآن و سنت است و آنچه در این زمینه به طور صحیح از صحابه و پیروان آنان که به نیکی از آنان پیروی نمودند، روایت و ثابت شده است.
۱- مومن به اندازه توانش به شناخت الله متعال با اسماء و صفات و افعالش میپردازد؛ بدون اینکه به تعطیل و تمثیل و تحریف و تکییف (کیفیت قائل شدن) روی بیاورد.
۲- اسامی الله متعال توقیفی هستند؛ و مجالی برای عقل در مورد آنها نیست؛ و بر این اساس واجب است که در مورد نامهای الله متعال، در همان مواردی که قرآن و سنت ذکر نمودهاند، توقف نمود و نه چیزی به آنها افزود و نه از آنها کاست.
3- اسماء الحسنی تعداد مشخصی نیستند؛ بلکه در حد و حصر نمیگنجند؛ و الله متعال اسماء و صفاتی دارد که آنها را در علم غیب نزد خود باقی گذاشته است؛ و هیچ فرشتهی مقربی و پیامبر فرستاده شدهای آنها را نمیداند. چنانکه در حدیث آمده است: «..أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ؛ سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ، أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِي كِتَابِكَ، أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَدًا مِنْ خَلْقِكَ، أَوْ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الغَيْبِ عِنْدَكَ..» «پروردگار با توسل به هر نامی که بر خود نام نهادی یا در کتابت نازل نمودی یا به یکی از خلقت آموختی یا نزد خود در علم غیب باقی گذاشتی، از تو میخواهم و درخواست میکنم». [حدیث صحیح به روایت طبرانی در المعجم الکبیر].
اما اینکه رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «الله متعال نود و نه اسم دارد، هرکس آنها را بشمارد، وارد بهشت میشود». [به روایت بخاری و مسلم]؛ این روایت یک جمله است؛
و اینکه میفرماید: «مَنْ أَحْصَاهَا دَخَلَ الجَنَّةَ» صفت آن است و خبر مستقلی نیست؛ و به این معناست که: الله متعال اسامی متعددی دارد که از چنین شان و منزلتی برخوردارند: هرکس آنها را بشمارد، وارد بهشت میشود.
و این، وجود اسامی دیگری جز آن نود و نه اسم را نفی نمیکند؛ و مانند این است که گفته شود: «فلانی صد برده دارد که آنها را برای جهاد آماده نموده است» و این برخورداری وی از بردههای دیگری را نفی نمیکند که آنها را برای اموری جز جهاد آماده کرده باشد؛ و در این مورد اختلافی میان علما نیست.
و اینکه میفرماید: «مَنْ أَحْصَاهَا دَخَلَ الجَنَّةَ» یعنی هرکس آنها را حفظ کند و بفهمد و با آنها ثنا و ستایش الله متعال را بگوید؛ و این سه مرتبه است که هرکس یکی از این مراتب را به همراه نیت صحیح و عمل به مقتضای آن حاصل کند، در واقع آنها را برشمرده است؛ چنانکه قرطبی و خطابی و ابن قیم گفتهاند.
۴- همهی نامهای الله متعال نیکو هستند؛ و به چهار دسته تقسیم میشوند:
این اسامی محبت الله متعال و انس و الفت با او و اشتیاق دیدارش و امید به او را در نفس بنده برانگیخته میکنند. و اینگونه با آنها احساس راحتی و آرامش میکند؛ و در امید را به روی مخلوق میگشایند؛ و به این ترتیب از رحمت الله ناامید نمیشوند؛ مانند «الرحمن، الرحیم، الکریم، العفو، الحلیم، الغفور، التواب» و...
این اسامی هیبت و بزرگی و بیم و ترس و خشیت از الله متعال و تعظیم و اجلال او را به همراه دارند.
و توام با معانی غلبه و قوت و جبروت و عظمت هستند؛ مانند «العزیز، الجبار، القهار، القوی، الکبیر، المتکبر».
مومن با ذکر آنها احساس ذلت و خواری میکند و اینکه مخلوقی پرورش یافتهی الله است.
و بر ربوبیت الله متعال دلالت میکنند؛ مانند «الرب، السید، الملک، المالک، الخالق، الباریء، الرازق».
نامهایی که مومن با ذکر آنها احساس میکند که بندهی الله متعال است؛ و فقط الله متعال است که مستحق عبادت میباشد.
نامهایی که معانی الوهیت را در خود دارند، مانند اسم «الاله» و «الصمد».
این تقسیم به اعتبار معناست؛ وگرنه همهی اسامی الله متعال جامع جمال و جلال و کمال و عظمت هستند؛ و دال بر بهترین مسمی و گرامیترین موصوف میباشند.
۵- هر یک از این اسامی دال بر ثبوت صفت کمالی برای الله متعال است؛ لذا اسمی نیکوست؛ و صفات او همگی صفات کمال و جلال هستند؛ و افعال او همگی حکمت و رحمت و مصلحت و عدل هستند.
۶- در میان اسامی الله متعال اسمی نیست که حاوی شر باشد یا بر نقص دلالت کند.
شر و بدی در او راه ندارد؛ نه در صفات او داخل میشود و نه به ذات او ملحق میگردد و نه چیزی از افعال او شر است؛ لذا هیچ شری نه در قالب فعل و نه وصف به او نسبت داده نمیشود.
۷- الله متعال بندگانش را امر نموده تا با اسامی او دعایش کنند و او را بخوانند؛ (وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا). «و الله زیباترین نامها را دارد؛ پس او را به آن [نامها] بخوانید». [الأعراف: ۱۸۰] و این شامل دعای عبادت و دعای درخواست است.
و این از بزرگترین طاعات و عوامل نزدیکی به الله است.
۸- حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه وسلم ثابت نشده که اسماء الحسنی را شمرده باشد.
و قاعده این است که: «اسامی الله متعال از قرآن و سنت گرفته میشوند».
۹- در چاپ دوم این کتاب در شرح نود و نه اسم از اسماء الحسنی، به مواردی پرداختم که مورد اتفاق علمایی چون شیخ محمد بن صالح العثیمین و شیخ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز و دکتر عمر سلیمان اشقر بودند؛ یا اینکه دو نفر از این سه نفر بر آن اتفاق نظر داشتند.
و در پایان...
برای جمع مطالبی که در این کتاب برای من میسر گردید، حمد و ستایش الله متعال را میگویم؛ و از الله متعال میخواهم که از من قبول کند و سایر بندگان را از آن بهرهمند بگرداند.
وصلی الله وسلم وبارک علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه اجمعین.
والحمدلله رب العالمین.
تصحیح و بررسی لغوی: استاد محمد العبد العظیم و استاد محمد عبداللطیف. نسخهبرداری کتاب: استاد معوض رزق، نظم و ترتیب: استاد احمد کشوقة. الله متعال همگی را موفق بگرداند.
مختصری در مورد مولف:
عبدالله بن مشبب بن مسفر القحطانی؛ متولد سال ۱۳۷۸ هجری مصادف با ۱۹۶۷ میلادی است. ایشان دارای مدرک دکترای فقه اسلامی، ناظر آموزشی بازنشسته، و امام و خطیب مسجد ابوبکر صدیق رضی الله عنه در شهر دمام عربستان سعودی است.